رژیمی که با دروغ زنده مانده، در آتش حقیقت خواهد سوخت…

 آینده‌ی آن ها نه با توطئه‌های خارجی، بلکه از درون، با شعله‌های خشم و آگاهی مردم خواهد سوخت

فروپاشی آنها،  نه تنها پایان یک حکومت است

 بلکه آغاز رهایی یک ملت خواهد بود.

 دیگر از ما طوری دیگر خواهند نوشت…

در میان تمام همهمه ها فریاد آزادی خواهانه ما به گوش میرسد حالا…

…

 گاهی اوقات باید انگشتت را تا ته در حلق وجودیتت فرو کنی

فروکنی تا بالا بیاوری تمام آنچه به خودت خوراندی ویا به تو خورانده اند

تمام خرافات…

تقلیدهای کورکورانه…

هنر و سیاست از دیرباز پیوندی تنگاتنگ و درهم‌‌تنیده داشته‌‌اند

فشار بر پیروان سایر ادیان

 فشار بر پیروان سایر ادیان همچنان ادامه دارد :

جمهوری اسلامی ایران و سران آن اعتقاد دارند که برخی از گروه‌های مذهبی دشمنان کشور هستند، زیرا باورهای مذهبی آن‌ها ممکن است وفاداری به ‌نظام را دچار چالش کند و به بهانه حفظ امنیت سیاسی، سرکوب فعالیت‌های مذهبی را سرلوحه عناد با ادیان دیگر قرار داده‌اند.

 

آزادی، هرگز داده نشده است…

بلکه بدست آمده…

 

زن، زمينِ پاک وُ بارور است زن مهربان مادر است زن زندگی ست و دستان او يگانه فرجودى ست كه به افسَون گرمش مى توان چنین جَهان تيره ى افسرده

را، به رَنْگ و آهنگ و فرهنگ آراست وَ شادمانه زيست.

 

اگر دین ندارید،آزاده باشید 

آزاده هم شدید، آزادگیتان غلط است و ماباز هم آنرا ازشما میگیریم یا با زندان یا اعدام یا هر طور بخواهیم…

 «هنر زیبایی است» و از ویژگی‌های عامی که همه برای هنر نام می برند، «ویژگی زیبایی آن است» یا «هر چیز که ساخته‌ی آدمی و زیبا باشد». 

شهردار تهران شمایل برج آزادی را تغییر داد

 انتشار عکسی از ساخت و ساز مقابل برج آزادی و مخدوش کردن حریم این اثر ثبت ملی شده در پایتخت واکنش‌های زیادی در شبکه‌های اجتماعی داشته است.

 

 “اسمان ،همه جا یک رنگ است”

این جمله ای بود که از بچگی میشنیدم

ولی فهمیدم در این سن درست است 

آسمان همه جا یه شکل است

ولی فرهنگ هر قطعه زیر این اسمان یک رنگ ومردمانش نگاهت را به آن آسمان یک شکل عوض میکنند

کنوانسیون برن در حمایت از آثارادبی و هنری

کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری که معمولاً به اختصار کنوانسیون برن شناخته می‌شود، یک معاهده بین‌المللی در خصوص حق تکثیر و حق مؤلف است که اولین بار در شهر برن در سوئیس در سپتامبر سال ۱۸۸۶ (شهریور ۱۲۶۵ شمسی) تصویب شد.

وخجسته باد آزادی….

درتمام ابعاد انسانیت…

امروز وقتی سوار قطار به سمت مقصدم بودم، از میان تمام افکاری که من همیشه عمیقانه به آنها فکر میکنم ، یک دفعه یه نقطه دردناک بیرون کشیده شد

دستانش هنوز دلتنگ بازی در کوچه و عروسکها و رها بودن بازه ای بین نوجوانی و کودکی اش بود…

 یک هنرمند پایان و آغازش دست حکومت نیست؛ هنرمند با هنرش و با فرهنگش ملتش را‬ ‫میسازد‪ ،‬دگرگونی بوجود میآورد‪ ،‬اندیشه دارد‪ ،‬بهره میدهد و همیشه زنده است‪ .‬نه یک‬ ‫پادشاه میتواند هنرمند را از بین ببرد‪ ،‬نه یک امام میتواند جان هنرمند را بگیرد‪ .‬هیچ فرقی‬ ‫نمیکند که کی سرکار است؛ هنرمند هست که کشوری را میسازد و به آن فرهنگ میدهد 

 

از آغاز انقلاب زن زندگی آزادی در ایران، شاهد اعتراض مردم نسبت به تبعیض علیه زنان، بازداشت و اعدام زندانیان، گرانی، فقر، بیکاری، تورم و ... در شهرهای ایران بوده ایم. این برنامه گویای تمام وقایع رخ داده درایران از شهریور ۱۴۰۱ تا فرودین ۱۴۰۲ می‌باشد. 

سرود آزادی

 آه اگر آزادی سرودی می‌خواند

کوچک؛ همچون گلوگاه پرنده‌ای

فریدون فرخزاد

 بااین فرد بزرگ آشنا هستیم

زمانی که شعرها، سخنرانیها و نوشته هایش را میخوانم دری تازه با نگاه

وایده هایی جدید برایم بازمیشود

در دنیایی پر از دریافتهای نو قدم میزنم

سالیان سال از به قتل رسیدنش میگذرد 

ولی روز به روز محبوبیتش بیشتر میشود وبخصوص در این روزها وهرجا اسمی از انقلاب و تحول است صحبتهای پربارش وکلام نافذش وصدای طنین نوازش یه هدایت کننده واقعی است

مرگ نتوانست صدایش را خاموش کند

رساتر کرد

روشنفکری بود که از زمان خودش به مراتب جلوتر وآگاهتر بود

در جایی میگوید: برای ملتم سینه‌ام را سپر می‌کنم... در مقابل الله‌اکبر زنده باد ایران را می‌گذارم.در مقابل مذهب، ملیت را قرار میدهم. در مقابل تاسوعا و عاشورا عید نوروز را می‌گذارم... یک روز ملت ما آزاد میشه و این روز زیاد دور نیست. فرهنگ همیشه غالب میشه بر زور و ستم و قلدری...».

“هر یک مرغ شود سی مرغ”

 جایی در لابه لای این تاریخِ پرظلمتِ حکومتشان جرقه آزادی روشن شد

نمیدانم دقیقا کی اولین طعمش زیرِ دندانِ وجود حس شد،ولی شعله ور شدنش را میشد دید و حس کرد...

 مهسا امینی

دختری کرد تبار

مهمانی از خطه کردستان در تهران …

روح زن،زندگی، آزادی

در ادامه اعتراضات حق طلبانه سالهاى پيشين، جنبش اعتراضى به نام "زن، زندگی، آزادى" بوجود آمد که هيجان وشور خاصى در جامعه ى ايران ايجاد كرده است.

 نظام جمهوری اسلامی ایران 

نظامی که بر پایه نگاه ضد زن بر اساس شریعت ،نگاهی ابزارگونه و کالاانگارانه به یک زن که حتی در چهارچوب قوانین حکومتی خفقان وفشاری که بر ما زنها وارد میشود به وضوح میتوان حس کرد

بالهایم را میگشایم تا آزادانه تر به پرواز درآیم

 من تسلیم نمیشوم 

…درون من زنی زندگی میکند که میجنگد 

اعلامیه جهانی حقوق بشر

از آنجا که بازشناسی حرمت ذاتی آدمی و حقوق برابر و سلب ناپذیر تمامی اعضای خانواده ی بشری بنیان آزادی، عدالت و صلح در جهان است.

از آنجا که بی اعتنایی و تحقیر حقوق انسان به انجام کارهای وحشیانه انجامیده به طوری که وجدان آدمی را در رنج افکنده است.
از آنجا که پدید آمدن جهانی که در آن تمامی ابناء بشر از آزادی بیان و عقیده برخوردار باشند و به رهایی از هراس و نیازمندی رسند، به مثابه عالیترین آرزوی همگی انسانها اعلام شده است.
از آنجا که بایسته است تا آدمی، به عنوان آخرین راهکار، ناگزیر از شوریدن علیه بیدادگری و ستمکاری نباشد، به پاسداری حقوق بشر از راه حاکمیت قانون همت گمارد.
از آنجا که بایسته است تا روابط دوستانه بین ملتها گسترش یابد، از آنجا که مردمان «ملل متحد» در «منشور»، ایمان خود به اساسی ترین حقوق انسانها، در حرمت و ارزش نهادن به شخص انسان را نشان داده و در حقوق برابر زن و مرد هم پیمان شده اند و مصمم به ارتقای توسعه اجتماعی و بهبود وضعیت زندگی در فضای آزادترند.
از آنجا که «ممالک عضو»، در همیاری با «ملل متحد»، خود را متعهد به دستیابی به سطح بالاتری از حرمت جهانی برای حقوق بشر و آزادی های زیربنایی و دیده بانی آن کرده اند.
از آنجا که فهم مشترک از چنین حقوق و آزادیها از اهم امور برای درک کامل چنین تعهدی است.

بنابراین هم اکنون، مجمع عمومی این «اعلامیه جهانی حقوق بشر» را به عنوان یک متن مشترک و دستاورد تمامی ملل و ممالک اعلان میکند تا هر انسان و هر عضو جامعه با به خاطرسپاری این «اعلامیه»، به جد در راه یادگیری و آموزش آن در جهت ارتقای حرمت برای چنین حقوق و آزادیهایی بکوشد و برای اقدامهای پیشبرنده در سطح ملی و بین المللی تلاش کند تا همواره بازشناسی مؤثر و دیده بانی جهانی این حقوق را چه در میان مردمان «ممالک عضو» و چه در میان مردمان قلمروهای زیر فرمان آنها تحصیل و تأمین نماید.

از تن خسته بوم من، طنین آزادی به گوش میرسد

روزی زیباترین لحظه فرا میرسد و فریاد رهایی و آزادی از همه جا به گوش میرسد

پایان ظلمت…

آن روز پرنده ها زیباتر آواز میخوانند

رهاتر در آسمان با بالهای فراخشان رقص کنان به دور هم میچرخند

درخت ها سبزترند

رهایی از مذهب و خرافات

 در یک بستر مذهبی افراطی بزرگ شدم

من چهارچوب مذهب را خوب میشناسم ….

و دوباره از آتش همچون ققنوس، نوپا برمیخیزیم

 هیچ پایانی برای ققنوس وجود ندارد …در انتهای عمرش به جمع آوری خاشاک میپردازد ، میداند پایان نایافتنی ست،به قدر درونش ایمان دارد…آتش برمی افروزد و از نو دوباره متولد میشود