۱۴۰۴ تیر ۲۴, سه‌شنبه

رهایی از مذهب و خرافات

 در یک بستر مذهبی افراطی بزرگ شدم


من چهارچوب مذهب را خوب میشناسم ….


چهارچوبی که قدرت تفکر را میگیرد و باید تمام قوانین بدون فکر و از پیش تعیین شده باشد

اگر آنهارا انجام دهم پس من کاملم و اگر انجام ندهم چنان حس بدی تمام وجودم رو میگیرد که حتی حضورم را توی این دنیا اشتباه میبینم

،اجازه دارم هرکسی را قضاوت کنم ، من من میشم و تو تومیشوی و مذهب است که مارا جدا میکند

خرافات،

شاید فقط یک کلمه باشد ولی چنان به اعماق تفکرات انسانیت رسوخ میکند که قالب زندگی زیرو رو میشود

این هاست که انسانها را، انسانیت را به دورترین نقطه که پشت دیوارهای خرافات است میفرستد

و تنها زمانی نور حقیقت بر فرد پدیدار میشود که از حصار خرافه پرستی و مذهب خرافاتی خود را برهاند

بیرون زندگی طور دیگریست

زیباتر…

رهاتر…