جایی در لابه لای این تاریخِ پرظلمتِ حکومتشان جرقه آزادی روشن شد
نمیدانم دقیقا کی اولین طعمش زیرِ دندانِ وجود حس شد،ولی شعله ور شدنش را میشد دید و حس کرد...
آزادی ،شروع به ریشه دواندن کرد وتمام جانمان را گرفت
پرنده هایی که تنهایی نمیتوانستیم تور اسارت را بشکافیم، اینبار باهم به سوی نور شتافتیم
با تورهایشان که اسیرمان کردند نه تنها ما را جدانکردند بلکه پرواز دسته جمعی را یادمان دادند
انسان به داشتن آزادی زیباست.
روزی آیندگان تاریخ را خواهند خواند، همان که با دستان خودمان برایش جنگیدیم و از نو نوشتیم.